سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند کیست؟ ـ : آنکه از حرامها دوری کند . [امام علی علیه السلام ـ هنگامی که از او پرسیده شد]

همه بچه‌هایی که خانه‌هایشان روی کوه است، زخمی به یادگار دارند. یکی دستش شکسته، یکی پیشانی‌اش، دختری ساق پایش و... محمد 8 سال دارد. پسر بچه‌ای لاغراندام با موهای قهوه‌ای که از ابتدای خیابان پا به پای‌ ما می‌آید و خودش را در کادر عکس‌ها جا می‌دهد. صورتش ردی از زخمی کهنه دارد. خودش می‌گوید سال پیش از بالای کوه قل خورده و پایین افتاده. پاچه شلوارش را بالا می‌کشد و زانویش را نشان می‌دهد: «عمو! اینجای پام هم شکسته بود. 15 تا بخیه زده بودن. مدرسه نرفتم. بابام دعوام کرد که چرا بازیگوشی می‌کنم.» بچه‌های دیگری که همبازی محمد هستند وقتی می‌بییند از او عکس می‌گیریم، شروع می‌کنند به شلوغ کردن که عمو از ماهم بگیر!

سینا 6 ساله، همین یکماه پیش از روی پله‌های آهنی پایین افتاده. دست راستش توی گچ است. پدرش می‌گوید روزی نیست بچه‌ای زخم و زیلی نشود از بس که اینجا پر از چاله چوله و خاک و سنگ است.

پارسا 9 ساله، ‌با چنان سرعتی از بالا به سمت‌مان می‌دود که دل آدم هری می‌ریزد. او هم مثل بقیه بچه‌ها می‌خواهد خاطره‌ا‌ی از افتادنش تعریف کند. سال پیش از پشت‌بام به حیاط خانه همسایه افتاده‌. شکستگی‌های سرش از پس موهای کوتاهش کاملاً پیداست. با بقیه پسربچه‌ها می‌شماریم؛ یک، دو، سه... دقیقاً 17 شکستگی دارد. یکی از بچه‌ها با خنده‌ای کودکانه می‌گوید: «عمو کله‌اش شبیه توپ چهل تیکه‌اس.» بقیه بچه‌ها از ته دل می‌خندند.

اسماعیل پدر یکی از بچه‌ها که خانه‌ای روی بلندی دارد، دستم را می‌گیرد و می‌برد کوچه و پس کوچه‌‌های محله‌شان را نشان می‌دهد: «آقا عرض این کوچه یک متر هم نمیشه. آدم به زور رد می‌شه چه برسه به یخچال و اجاق گاز. بخدا همه وسایل را با طناب بالا کشیدیم و با بدبختی رسوندیم خونه. اگر خدای ناکرده زلزله‌ای بشه یا مثل سری پیش کپسولی منفجر بشه یا کوه ریزش کنه، چطور می‌شه بقیه رو نجات داد؟ والا باید به درد مردم رسید، نه اینکه دستور بفرستن یک هفته‌ای خونه‌هاتون رو خالی کنید. من اگر پول داشتم که زن و بچم رو اینجا نمی‌آوردم. هیچکدوم از این بچه‌ها یک جای سالم توی بدنشون نیست، از بس که از بلندی افتادن.»زن میانسالی که شاهد گفت‌و‌گوی ماست، جلوتر می‌آید و از وضعیت محله‌شان گلایه می‌کند: «هر بار به مسئول یا نماینده‌ای که اینجا اومده و ازش خواستیم فکری به حال ریزش این کوه بکنه، گفته باشه ولی عین خیالشون هم نیست، هیچی به هیچی. ببینید این چندتا سنگی که ریخته، برای همین چند روزه. اگه بیفته روی سر بچه‌هامون، چه خاکی باید سرمون بریزیم! نمیشه بچه‌ها رو نذاریم برن بیرون با بچه‌های دیگه بازی کنن. وقتی هم میرن دلمون آشوب می‌شه که نیفتن یا نکنه سنگی روشون بیفته.»

اهالی خیابان رضوان 29 از این شرایط ناراضی‌اند. می‌گویند خانه‌ای که 90 – 80 میلیون ارزش داشته، حالا با این دستور تخلیه‌ای که صادر شده، بیشتر از 30 – 20 میلیون هم ارزش ندارد.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط hasan moradi 96/10/2:: 9:32 صبح     |     () نظر